‹‹استهبان من›› اندر این دنیای پرنقش و نگار هست شهری مملو از جنبش وکار آسمانی صاف و بی گرد و غبار نام نیکش گویمت جانان من شهر خوبم ای استهبان من خاک حاصلخیز و آبی بس زلال آن چناران پر از فر وجلال هر دو سویش از جنوب واز شمال می فشاند عطر بر دامان من شهر خوبم ای استهبان …
در ادامه ...